کد مطلب:161823 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:186

یک داستان و اسرار الشهادة
به خاطر داردم در ایام مجاورت كربلای معلی و استفاده از علامه عصر خود شیخ عبدالحسین طهرانی طاب ثراه كه در تبحر و فضل و اتقان عدیل نداشت، سید عرب [1] روضه خوانی از حله آمد و پدرش از معاریف این طایفه بود و اجزاء كهنه ای از میراث پدر داشت، خدمت شیخ استاد آورد. و غرضش استعلام اعتبار و عدم اعتبار آن بود و آن اجزاء را، اول و آخر نبود و در حاشیه آن نوشته بود كه این از مؤلفات فلان و یكی از علمای جبل عامل [2] از تلامذه محقق صاحب معالم را اسم برده بود. چون در تراجم حالش مذكور بود، مراجعه نمود اصلا در مؤلفاتش اسمی از مقتل نبرده بودند. و چون در خود اجزاء مطالعه كردند، معلوم شد كه از كثرت اشتمال آن بر اكاذیب واضحه و اخبار واهیه، احتمال نمی رود كه از مؤلفات عالمی باشد. پس آن سید حامل اجزاء را نهی فرمود از نشر آن و نقل از آن. ولكن بعد از چند روزی به مناسبتی مرحوم فاضل دربندی آقاخوند ملا آقا


مطلع شد و آن را از آن سید گرفت. و چون مشغول تألیف كتاب «اسرارالشهاده» بود، روایات آن اجزاء را متفرقا در آن كتاب درج كرد و بر عدد اخبار واهیه و مجعوله بی شمار آن افزود و برای مخالفین ابواب طعن و سخریه و استهزاء باز نمود. و همتش او را به آن جا كشاند، كه عدد لشكر كوفیان را به ششصد هزار سواره و دو كرور [3] پیاده رساند. [4] و برای جماعت روضه خوانان، میدانی وسیع مهیا نمود كه هر چه كمیت نظر را در آن بتازند به آخر نرسانند، و در بالای منابر با نهایت قوت قلب مستند ذكر كنند كه فاضل دربندی چنین فرموده. فاضل مذكور از علما مبرزین و افاضل معروفین و در اخلاص به خامس آل عبا علیهم آلاف التحبه و الثناء بی نظیر بود ولكن این كتاب در نزد علماء فن و نقادین احادیث و سیر بی وقع و بی اعتبار، و اعتماد بر آن، كاشف از خرابی كار ناقل و قلت بصیرت اوست در امور؛ با آن كه خود در آن كتاب، تصریح به ضعف روایات آن اجزاء و ظهور علامات كذب و وضع در آن كرده، [5] و لكن برای نقل آنها در آن كتاب عذری خواسته كه در خرابی با روایات اجزاء شریك است. [6] .


و از مطالب عجیبه آن كه برای خودم مرحوم مذكور مشافهة نقل كرد:


[1] مرحوم دربندي، اين سيد را به نام سيد جعفر معرفي مي كند كه از ذاكرين مصائب اهل بيت عليهم السلام در كربلا بوده است. رك: اكسير العبادات في اسرار الشهادات، دربندي، ج 2، ص 305.

[2] منظور شيخ جليل شهاب الدين عاملي است.

[3] يك ميليون و ششصد هزار.

[4] اسرارالشهادة، فاضل دربندي، تحقيق محمد جمعه بادي و عباس ملا عطيه، ج 3، ص 43، بحرين، المصطفي، طبع اول، 1415 ه-ق.

[5] عبارت مرحوم دربندي اين است «و كيف كان فان شذوذية و غرابة ما فيها اي ما نقلها عنها في كيفية شهادة سيدالشهداء و أقربائه اظهر من أن يبين.... فهذا كما تري مما يشم منه علامةالوضع و امارة الكذب» رك: همان، ج 2، ص 305.

[6] توجه و دقت در عذر مرحوم دربندي نيز جالب است و اگر مقايسه اي شود با مطالب ديگري كه در همين كتاب آورده شده است، ديد و منظر ايشان روشن تر خواهد شد. رك: همان، ج 2، ص 306. و ضمنا مرحوم دربندي به جز مطالب متفرقه اي كه از همين كتاب در اسرار الشهادة آورده، مجلس هفتم كتاب خود را كه حدود 30 صفحه است تماما از همين كتاب نقل مي كند با اين كه خود به كذب بودن آن اعتراف دارد!!.